مسیح
مسیح را پسر مریم و محصول ویژه ی خداوند می شناسند. ( قرآن سوره مریم 1-36)
همه ی آنچه که مسیح را "مسیح" کرد، اراده ی خدا و پیشینه ی هدفمند چند نسل تلاش و پارسایی بود
که صائب تبریزی با پیروی از قرآن و کتاب مقدس گفت:
تا نبندی ز سخن لب نشود دل گویا نطق عیسی ثمر روزه ی مریم باشد
رمز روزه ی سکوت مریم مقدس معجزه ی نطق باشکوه مسیح را رقم زد.
زندگی مسیح از کودکی تا اوج جوانی مملو از شگفتی و درس بود.
همه ی حرفها و نفس کشیدن هایش درس و آموزه بود.
گویند که مسیح گوشت نمی خورد تا جانداری را نیازارد.
"لحم نخورد و ذوات لحم نیازرد..."
کالبد مسیح خالی از گرانش و کشش مادی بود!
"عیسی بن مریم" دم و روح خداوندی را در خود داشت و از همان دم مردگان را زنده می کرد.
"مسیحا دم" شدن مسیح ، ریشه در چند نسل تصمیم آل عمران و مریم و پارسایی و برنامه ریزی همه پیشینیانش داشت تا ساختار شگفت انگیز مسیح تکوین یابد و کامل شود...
مسیح هرگز جای خواب نخواست. هرگز تعلقی به چیزی نداشت. چیزی برای خود نخواست و نداشت.
در انجیل دیده ام که می گوید:
"روبهان را سوراخ ها ومرغان را آشیان هاست. اما پسر انسان را جای سرنهادن نیست " ( متی باب8 آیه 20)
و زمین خوابگاه او بود و آسمان لحافش و مهتاب چراغ او.
هیچ تعلقی به دنیا نداشت و درنهایت غنا و بی نیازی زیست.
او روزها و هفته ها و بلکه ماهها رهسپار و آواره بود. و به مردم کمک می کرد.
دوستشان داشت و دوستش داشتند.
وقتی خواستند مسیح را به صلیب بکشند، خود شیطان هم با دشمنان مسیح همکاری کرد آن "روز عروج" دو یاغی جنایت کار را درکنار صلیب او دار زدند و مسیح را درمیانشان قرار دادند تا مردم را به توهم و شبهه اندازند غافل از آنکه خداوند یاور مسیح بود و کسی که مسیح را متهم کرده و جایش را لو داده بود به شکل مسیح در آمد و او را به اشتباه دستگیر و سپس دار زدند. (قرآن سوره نسا آیه 157)
و این درحالی بود مسیح به آسمان عروج کرده بود و قرار است بعد از عصر تکامل به انسانها برگردد.
رویکرد مسیح به دنیا مهمانی و کلاس درس بوده است.
امام صادق (ع) به نقل قول از حضرت مسیح (ع) فرمودند :
من توانستم به اذن خداوند مردگان را زنده کنم و پیسى و کورى را شفا بخشم !
اما نتوانستم حماقت و نادانى انسانها را درمان کنم. !
شخصی از حضرت مسیح (ع) پرسید:
احمق به چه کسى گویند؟
فرمود : کسى که به خود مغرور است و همۀ فضیلتها و خوبىها را براى خود و پیشبرد منافع خود مى خواهد وهمه حق را براى خود قائل است و دیگران را صاحب حقى نمىداند. چنین کسى هیچ دارویى ندارد!
(قطب الدین راوندی - قصص الانبیاء)
تمام لحظات زندگیش مملو از آموزه و پند و بندگی است و سیره و آموزه های زندگیش در بین مردم تا نسل ها بعد، پس دو هزار سال همچنان مشعل راه شیفتگان هویت انسان کامل و صلح و مهرورزی و کرامت انسانی است.
و باید گفت ؛
"مسیح همانند سایر پیام آوران وحی متعلق به یک دین و مذهب و گروه و قاره و طبقه وافراد و جنسیت نیست ."
جبران خلیل جبران نویسنده مشهور عرب در کتاب "مسیح فرزند انسان " سیمای حضرت مسیح را از دیدگاه یاران و نزدیکان و حتی دشمنان او ترسیم میکند و سرانجام نظرش را با عنوان مردی از لبنان پس از نوزده قرن بیان میکند.
در بخشی از این کتاب به نام «بیطرفی» که از زبان کفّاش اورشلیمی است، میخوانیم:
«او را دوست نداشتم، اما در همان حال از او بدم نمیآمد. برای شنیدن سخنانش بدو گوش نمیسپردم، بلکه گوش فرا میدادم تا طنین صدایش را بشنوم، که صدایش مرا به طرب میآورد.
همهی گفتههایش از نظر من مبهم بود، اما نغمه و موسیقی آوایش در گوشهایم واضح و شفاف مینمود. در واقع اگر سخنان مردم را دربارهی او نشنیده بودم، نمیتوانستم دریابم که آیا مسیح با یهودیان موافق بود یا مخالف.»
با وجود اینکه بشریت به بلوغ و تکامل خویش نزدیک است اما همچنان نیاز انسان معاصر به آموزه های روحبخش حضرت مسیح به چشم می آید.
قرآن کریم به عنوان "معجزه ی جاوید آخرین پیامبر آسمانی" از عیسی بن مریم به عنوان "چهره ی ماندگار" یاد می کند و او را "وجیه الله " و " روح الله " می شناسد. و آیات زیادی را به شناخت ایشان و پیروی از آموزه های مترقی ایشان اختصاص داده است که مطالعه و خواندن آن خالی از لطف نیست .
والی الله المصیر
حمیدرضا ابراهیم زاده
شهر رویان . سوم دی1398
* تمامی حقوق مربوط به این اثر درانحصارمولف محفوظ می باشد
برچسب : نویسنده : ddayeremina5 بازدید : 154