کارکرد نمادها واسطوره ها درپذیرش توسعه

ساخت وبلاگ

بنام خداوند جان و خرد

ادبیات کهن و نفیس و غنی پارسی مملو از آموزه های ارزشمندی است که در تعالی حقوق شهروندی و آموزش مهارت های زندگی تاثیر بسزایی دارد و ازاین درگاه و پنجره نور فرهنگ به یک جامعه می تابد و جامعه روشن و توسعه یافته رقم می خورد.

فردوسی یکی از نوابغ و نوادر آموزشی جامعه ایرانی و بلکه سایر اقوام و ملل  است.
آموزگاری که می دانست برای ساختار سازی و بهسازی و اصلاح جامعه باید از دقیق ترین نمادها برای بالغ سازی مردم هر عصر استفاده کند.
گاه نمی توان مستقیم و بدون واسطه آموزه ها را به خورد دل و جان و ذهن مردم داد.

گاه نباید و نمی شود بدون واسطه در باره مفاهیم واژه هاو پدیده ها سخن گفت.
باید واژه ها به دقت وزن و ارزشیابی شوند و تاب آوری های اذهان را بررسی کنند تا میزان درک جامعه را بالا ببرند تا اینکه پذیرش یک امر رخ دهد.!
در واقع پذیرش توسعه توسط همه جوامع این چنین است.
نقش آموزه ها و آموزش به عنوان‌منبع تغذیه در این دستگاه بسیار مهم وکلیدی است.
برای چکاندن قطرات آموزه ها و مفاهیم بنیادین در حلق جامعه به دقت و هنر بالایی نیازمندیم تا آموزه ها با همان شفافیت و انرژی و با بسته بندی شکیل و زیبا و به یاد ماندنی پذیرفته شوند و التزام عملی برای پیاده سازی و جاری سازی و بکارگیری آموزه ها در جامعه رخ دهد!
فردوسی نیزهمچون سعدی و مولانا و سایر اندیشمندان حوزه جامعه و مهارت زیستی این گونه تلاش کرد،تا در داستانهایش از همه عناصر کلیدی به عنوان نماد های بنیادین استفاده کند و نقش و رسالت خود را به عنوان آموزگار جامعه به درستی و دقت پیش ببرد.
او تلاش وافری داشت تا رستم و سهراب جامعه را در هر دوره ای بشناسیم؛
رستم؛ نماد عقل و پیشینه و تاریخ . اقتدار. شعور. اراده و قاطعیت و پختگی و مرزبان جامعه است.
سهراب ؛ نماد احساس و تازگی . نسل نو. هیجان و شور و نیرو و سرمایه ی خام  و آینده یک جامعه است.
اگر سهراب های جامعه از رستم های جامعه خود دور بمانند!!!

اگر رستم های جامعه ازسهراب هایشان غافل بمانند!
بی گمان شکاف نسلی بین دو قدرت و عناصر سرمایه و نیاز بوجود می آید!
و آینده ی پیش و رو با بحران مواجه است که منجر به نابودی و انقراض سرمایه های اجتماعی جامعه می گردد!
و اساسا پیشرفت و توسعه و شکوفایی پیش نمی آید.
زیرا آگاهی و تجربه و ژنوم هویتی و قدرت بهره گیری از تعاملات بین دو نسل منتقل نشده است.
مولانا می فرماید؛
هر کسی کو دور ماند از اصل خویش
باز جوید روزگار وصل خویش
من به هر جمعیتی نالان شدم
جفت بدحالان و خوش‌حالان شدم.
از این رو فردوسی پاکزاد برای بالغ گیری و به بلوغ کشاندن عواطف جامعه و ذهن مردم هر زمان از این عناصر برای رساندن آموزه های خود استفاده کرده است.
که اگر جامعه ای تاریخ و پیشینه ی خود را نداند و نشناسد و از آن دور بماند محکوم به فنا و نابودی است!
همانگونه که سهراب پدرش را نشناخت و ...

 

 

رستم وسهراب

 

و پس از آن نیز نوشدارو برایشان موثر واقع نشد!!!

نه سهراب  به زندگی بازگشت و نه رستم توانست پسر را بازگرداند!

بنابراین برای صیانت و نگهداری از سهراب های جامعه و یا نخبگان و سرمایه های اجتماعی خود هیچ نوش دارویی کارگشا نیست مگر زمان شناسی  و دقت در مقتضیات زمان واحوال و استفاده از از ابزارهای شناختاری و آگاهی بخشی و آموزش و زبان مفاهمه و تعامل و تاب آوری استفاده نموده و روح ایمان جامعه را تقویت کنیم.
تمرین هایی که باید بیشتر صورت پذیرند؛
مدارا و مدارا گری و تعامل و آسان گیری
امانت داری و راستگویی و راز پوشی
مسئولیت پذیری و تعهد و پایبندی
تاب آوری و تحمل و گذشت
دوست داشتن های بی منت و ارزشمند
و...
برای درک همه این مفاهیم باید باز آموزی و دقت صورت بگیرد.
همان روشی که فردوسی برای آموزش این مفاهیم از خود بروز داد و توانست نهال رنج سی ساله خود را به درخت تنومند مبدل کند!
انصافا تلاشهای فردوسی عزیز مقبول و ستودنی است.
و ما وظیفه داریم تا از آموزه های راستین موجود و تلاشهای مشکور بزرگانی چون فردوسی و سعدی و مولانا که در بیان هنرمندانه آموزه ها موفقیت چشمگیری داشتند بهتر و بیشتر استفاده کنیم.

و الی الله المصیر
حمیدرضاابراهیم زاده

۲۰ مهر ۱۴۰۲

تمامی حقوق مربوط به این اثر درانحصارمولف محفوظ می باشد

چشم بندی...
ما را در سایت چشم بندی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ddayeremina5 بازدید : 44 تاريخ : جمعه 28 مهر 1402 ساعت: 0:05