آدم اهل

ساخت وبلاگ

آدم اهل کیست؟

 تعلیم  و تربیت  training- education  - trinment and education

تعلیم یا آموزش:

این واژه در لغت نامه دهخدا به معنی آموختن، آگاهانیدن، کسی را چیزی آموختن، آموزانیدن و... آمده است.

 تربیت یا پرورش:

در همان جا به معنی پرورانیدن، پروردن، پروردن و آموختن معنی شده است.

 معنای تربیت در یک عبارت این است: «روش رفتاری و گفتاری دادن به غیر، طوری که این روش، ملکه ذهن او شود.» کسی را تربیت کردن یعنی این که روش رفتاری و گفتاری به وی یاد داده شود.

 اینجاست که می‌گویند: «مربّی او را تربیت کرده است.» تربیت شامل ایجاد یا فعلیت بخشیدن هر نوع کمالی در انسان می‌شود که مطلوبیت و ارزش داشته باشد. این کمال گاهی جنبه شناختی دارد که به دانش، شناخت و آگاهی انسان مربوط می‌شود. گاهی نیز جنبه کنشی یا حرکتی دارد که به رفتار و اعمال عینی انسان که اغلب دارای مظاهر جسمانی هستند مربوط می‌گردد و بالاخره گاهی جنبه گرایشی یا عاطفی دارد که با نگرش، اعتقاد، ایمان و علایق، احساسات انسان مرتبط است.

بشر ازآغاز حضورش در دنیا هم به فراخور فطرت و هم به خاطر خصوصیت خلقت نیاز به تعلیم و تربیت دارد.

  درجهانبینی اسلام  موضوع " مربی  و تربیتاز اهمییت بالایی برخورداراست. وخداوند" اولین مربی بشر" به شمار میرود ونام خود را رب می نامد ومی فرماید بخوان به نام پروردگارت

اقرا باسم ربک الذی خلق...

بااین رویکرد  موضوع آموزش وتربیت اصلی ترین جهاد و تلاش انبیاءعظام برای صیانت ازکرامت انسان وحقوق بشر بوده است.ومسائل تربیتی ازاهمیت ویژه ای برای جامعه سازی الهی  برخورداراست.

شهید مطهری:

"مسائل تربیتی بسیار مسائل حساسی است، تیغ دو دم است؛ یعنی این مسائل اگر خوب و صحیح آموزش داده شود اثر بسیار عالی دارد، ولی اگر یک ذره از مسیر خودش منحرف شود، صد درصد اثرش معکوس است؛ و من خودم در حدودی که مطالعه کرده‏ام و مخصوصاً در قرآن کریم در این زمینه مطالعه دارم، می‏بینم که غالب مفاهیم اخلاقی و تربیتی اسلام- اگر نگوییم تمام آنها- به شکل وارونه‏ای الآن در افکار ما مسلمانها وجود دارد."

(احیای تفکر دینی ص57)

درجامعه ی ایرانی  آموزش مدون و تربیت پایدار که باید با مدل فرهنگ جامعه متوازن باشد .

برای توسعه یافتگی جامعه ی  ایرانی لازم است  آموزه های دینی وباورهای نیک الهی شالوده  وبنیان پیشرفت وعدالت محسوب شود.

زیرا تربیت انسان را اهل و امن می کند . وانسان  با آموزش هدفمند امن واهل و پویا وکامل  محسوب می شود.

اما  بی تربیتی آدم ها را نا امن می کند .انسانی که اهلی نباشد ناامن است واز بی فرهنگی وعقب ماندگی وتحجر رنج می برد ودیگران را نیز به رنج می اندازد .

انسانها اقلیم وسرزمین هایی هستند که در وجود خودانواع اقلیم ها و کلیماهای متفاوت ومتناسب با طبایع وسرشت های مختلف را  حائزهستند

خداوند وجود آدمیان را به سرزمین ودشت هایی تشبیه فرموده است که اقلیم های متفاوتی دارند.

اقلیم  حاصلخیز و پاک وطیب  ،با سرزمین های شور زار ولجن زار وزمین های خشک و بایرمتفاوت هستند.

حضرت رحمان درسوره ی اعراف آیه 58 فرمود :

 والبلد الطیب  یخرج نباته باذن ربه

والذی خبث لایخرج الا نکدا

دل آدم اهل وامن ،  پاکیزه است وازان به اذن خدا گل  وگیاه می روید. و سرزمین وجودی او حاصلخیز وگلستان  محسوب می شود.

اما در اقلیم خباثت و دل بیغوله ، دشت وجود انسان  نا امن گردیده وخروجی اش چیز جز تیغ و خارو خشکی وشوره زار و لجن زار نیست و امتدادش با گمراهی و نکبتی توام خواهد بود.

آدم های نا امن ونا اهل اقلیم  بایر دارند وشکم های دایر.

بقول علامه ی آملی؛ "   تا شکم دایراست دل بایر."

وبر خلاف آنان ، آدم های اهل  وایمن و امین ، کشتزارهایی حاصلخیز و باغهایی سرسبز دروجودشان  دارند.

 انسان تربیت شده واهل ،مانند سرزمینی حاصلخیز وتوسعه یافته است که امنیت وتوسعه یافتگی  وخرمی و خوشی  وادب ووقار ونجابت ومتانت  را به عنوان پشتوانه و  سرمایه های خویش دارد  .

با این رویکرد  دل انسان  اهل یا مومن ویا نیک باور حرم خداست  .

و مراد ازکعبه باطنی  ویا اقلیم باطن در قرآن کریم ،دل آدمی است.  که وهذا البلد الامین... اینجاست.

سرزمین  امن واقلیمی با ویزای ایمن و برگ سبز وگذرنامه ی معتبر.  دل وجان انسان کامل و امین است.

ادب ونجابت و وقار ومتانت وصداقت و امانت آدمی از تربیت  درست او سرچشمه می گیرد.

نجیب زادگی در آئین اسلام عزیز محصول دوراندیشی ونجابت  پارسایان است.

ژن برتر و خوب درنگاه اسلام عزیز مربوط به پارسایان است.

وهمه ی اهل بیت با سیره ی درخشان شان ژن برتر ویا بهترین  الگوی انسان امن و توسعه یافته محسوب می شوند.

 پارسایی چیزی جز هوشمندی درمدیریت بحران و کارزارها وفتنه ها نیست تربیت یافتگان مکتب قرآن و اهل بیت پارسایانند

آنان بسیارمحتاط و زیرکانه عمل می کنند تا در موضع فتنه وعصیان وطغیان قرار نگیرند .

اما کعبه ی گل  نیز حرم خداست. که به دست ابراهیم خلیل بنا شد  وامت اسلام  برای انسجام  وهمدلی به گرد آن حلقه می زنند وطواف می کنند.

زیب النسا بیگم شاعره ی عارف قرن یازدهم از دو کعبه ظاهر وباطن اینگونه  پرده برمی دارد.

برو طواف دلی کن که کعبه‌ی مخفی است       که آن خلیل بنا کرد و این خدا خود ساخت.

دردیوان شمس این گونه آمده است که:

طواف کعبه دل کن اگر دلی داری                    دلست کعبه معنی تو گل چه پنداری.

طواف کعبه صورت حقت بدان فرمود                که تا به واسطه آن دلی به دست آری.

هزار بار پیاده طواف کعبه کنی,                      قبول حق نشود گر دلی بیازاری.

بنا براین  دل انسان واقلیم وجود مومن کعبه ومطافی است که آرزدن و رنجاندنش جسارت است به  حضرت حق . واعلان نبرد است با خداوند جبار ودرهم کوبنده ی مستکبران.

زیرا کعبه ی دل  را خدا خود ساخت وساکن شد و سکونت غیر را درآن  جایز نمی بیند .

وبه آن قسم یاد می کند که سرزمین امن من این است:

لا اقسم بهذا البلد...

  هر آدمی در قلمرو وجودی خویشتن بلد امینی دارد.سرزمین امنی دارد که چون کعبه حرم خداست.تجلی گاه  انوار وصفات الهی هست و آن قلب اوست.

به واسطه ی این حرمت  و بیت اللهی قلب است که حرمت مومن از کعبه هم فراتر می رود.ومی شود انسان امن وتوسعه یافته و پویا  .

 که انسان امن مورد وثوق همه ی موجودات است

همه مردم وحتی حیوانات ،آدم اهل را دوست دارند وبه او پناه می برند وازاو مدد می خواهند.  انسان اهل مامن وپناهگاه همه می شود.

حتی آهوی گریز پا و مضطرب  هم به او پناه می برد...

اهل بیت آدمیانی امن و کامل وپویا بودند. ودقت در سیره وزندگی ایشان نشان می دهد که آنان برای صیانت از کرامت انسان حتی ازجان عزیزان وجگرگوشه هایشان نیز گذشتند.

وازاین حیث برای ما مقدس وقابل احترام هستند که جان وجانان و جگرگوشه هایشان را برای پاسداری از کرامت انسان به انسانیت وخدای انسانها تقدیم کردند.

آنها کسانی هستند که به تربیت نفوس وآموزش ستمدیدگان وملت ها و اهل کردن انسان ها و آدم سازی انسانها ازجان ومال و آبروی خود گذشتند  .

انسانهای توسعه یافته وبا فرهنگ به همه ی ابعاد هویتی خود دقت وتوجه می کنند.

آدم امن وتوسعه یافته ؛ نیک پندار ونیک گفتار ونیک  رفتار است. و به باورهای نیکش عمل می کند.

آنتوان دوسنت اگزوپری درشاهکار خود به نام شازده کوچولو که  اگرچه درظاهر آن را برای کودکان نوشت اما درواقع این داستان را  برای تربیت وروشنی ذهن و به بلوغ کشاندن  آدمیت  نگاشت .

 در فصل بیست ویکم یا همان فصل مشهورآشنایی با  روباه ، جمله های زیبا و ژرفی دارد  که درآنجا :

 شازده کوچولو از روباه می پرسد:  اهلی کردن یعنی چه؟

روباه   گفت: چیزی است که پاک فراموش شده است ؛ معنیش ایجاد علاقه  کردن است.

 می گوید: "آدم فقط از چیزهایی که اهلی می کند می تواند سر دربیاورد . آدم ها برای فهمیدن وکنجکاوی  وقت ندارند همه چیز را همین جور حاضر و آماده از دکان ها می خرند اما چون دکانی نیست که دوست معامله کند آدم ها مانده اند بی دوست... تواگر دوست می خواهی خوب مرا اهلی کن.! "

شازده پرسید راهش چیست؟

روباه پاسخ داد:

"باید خیلی شکیبا باشی... چون سرچشمه ی همه ی سوء تفاهم ها زیر سر زبان است..."

روباه  به شازده ای که به گل رز سیاره اش علاقه داشت گفت:

"جز با چشم دل هیچ چیزی را چنان که باید نمی توان دید . نهاد وگوهر را چشم سر نمی بیند. ارزش گل تو به میزان عمری است که به پایش صرف کردی"

 و درانتهای فصل  روباه می گوید: " آدمها این حقیقت رافراموش کرده اند اما تو فراموشت نشود . تو تا زنده ای نسبت به آنی که اهلی کردی مسئولی. تو مسئو ل گلت هستی..."

تربیت به زبان ادبیات. داستان فیلم وانیمیشن و ودرسنامه ها در همه جای جهان مرسوم است

در کلیله ودمنه ی عبدالله منشی . در بوستان وگلستان سعدی  وآثار سایر بزرگان  موضوع ادب آموزی برای ایرانیان بصورت کاملا هدفمند  ومدون جدی گرفته شده بود.

حضرت ختمی مرتبت  پیامبر محبت فرمودند هیچ ارثیه ای همسنگ با ادب و تربیت نیست

لا میراث کالادب

همچنین درادبیات خارجی که کشورهایی مانند انگلستان و فرانسه و  آلمان غنای عمیقی در موضوعات مختلف ادبیاتی وجود دارد .همانند  داستانها و اشعار و فیلم ها وانیمیشن هایی که بصورت هدفمند منتشر شده اند .

آثار شکسپیر. جک لندن.جین وبستر.جرج اورول. چارلز دیکنز و...

آثاری مانند  بابا لنگ دراز. دنیای وحش. قلعه ی حیوانات.بینوایان .آرزوهای بزرگ وبزرگ زنان کوچک و...

به ویژه دراین اثرشاخص ادبیات داستانی  فرانسوی نیز موضوع تربیت کردن واهلی کردن آنقدر امتیاز دارد که  اثر  شازده کوچولو ی خلبان مفقود الاثر آنتوان اگزوپری  بارها وبارها  بعنوان کتاب سال جایزه دریافت می کند.

مدل تربیت جامعوی هر کشوری و یا جامعه ای با فرهنگ ها وباورهای جامعوی آن ملت  متقارن است. و درنهایت همه ی جوامع خود را ملتی با فرهنگ  برتر وصلح جو ودوستدار ومدافع  صلح  پایدار می دانند

مقوله ی  تربیت درهمه ی جوامع دنیا با گرایش به جرائم درتضاد است.

هراندازه که  موضوع  تربیت جدی تر وهدفمند تر گرفته شود عدالت  شاداب تر و جرائم  کمتر می شود و به پیرو آن پرونده های کمتری بر سرمحاکم  قضایی دنیا هوار می شود.

عدالت درواقع آن روی سکه پیشرفت است که جز با تربیت ویا فرهنگ سازی و آموزش میسر نمی شود.

پایه واساس  توسعه   در مدارس ودانشگاهها   مهندسی  می گردد.

مربی و داور دو روی سکه توسعه هستند.  

یکی می آموزاند و دیگری حقیقت را پاسبانی و نظارت می کند و جزا می دهد.

مهمترین دغدغه مردم عصرما بدست آوردن واز دست ندادن است.

شوق بدست آوردن که می تواند باعث بسیاری از توقعات و طمع کاری ها و هنجارها و ناهنجاری ها شود

وترس از دست دادن  نیز می تواند باعث بروز  بسیاری از توقعات  ومطالبات  وناهنجاری ها  شود.

 بقول آقای دکتر قمشه ایی : "همه چیز زیر سر صرف جویی است آدم ها بدنبال چیزی هستند که برایشان بصرفد."

خرد وتربیت، گمشده ای است که می تواند برای عصر جدید با همه ی مقتضیاتش  راهگشا باشد

بزرگترین  دشمن حقیقت ، فقط نادانی وشک نیست بلکه اصلی ترین دشمن حقیقت توهم وخرافه است یعنی جهل سازمان یافته ای که صورت وهیبت دانایی و برآزندگی به خود می گیرد.

اساسی ترین  دشمن دانایی  نیز توهم دانایی است  که منجربه غرور و خود برتر بینی و فریب و خود فریبی می شود.

غرور به معنای  فریب است . و بهتر باید  گفت:  که غرور، همان خود فریبی است که می تواند منجر به عقب ماندگی های چند جانبه  و زوال هویتی و جامعوی شخص. گروه. حزب و جامعه ای گردد.

جامعه ی امن و توسعه پذیر ویا پیشرفته جامعه ای است که  امنیت پایدار داشته باشد و یا کمترین جرائم ونا امنی را ببیند.دراین جامعه  بیشترین تفاهم و تعامل بین مردم ومسئولان ونخبگانش برقرار می شود.

توسعه ی پایدار وامنیت پایدار در  جامعه ای  رخ می دهد که ؛ در آن تورم واعتیاد وبیکاری و طلاق و جرایم وجود نداشته باشد و یا  بسیار کم باشد .

 البته این جامعه ی آرمانی با توجه به  مهندسی جامعوی قرآن کریم  واهل بیت برای مسلمانان سهل الوصول تراست . زیرا باورهای متعالی ومترقی در مرامنامه  ونص حکیم و یا کاتالوگ  بشر سازمان یافته، یا همان  قرآن  نگاشته شده است و باید ازمرحله ی  تئوری به مرحله ی اجرا حرکت کند.

داشتن تئوری متعالی و فقدان عملگرایی، جامعه را به سمت تعارض وتضاد سوق می دهد .

داشتن تجهیزات روشنایی در اتاق تاریک وعدم تلاش برای  فشردن کلید روشنایی ،هیچ  معجزه ای برای روشنایی این اتاق مترتب نمی شود .مگر اینکه کسی حرکت کند واین کلید را بفشارد.

 هیچ جامعه ای  با شعار به توسعه یافتگی و روشنایی نمی رسد مگراینکه همه ی افراد آن جامعه برای تغییر، حرکت کنند . که فرمود : ان الله لا یغیر ما بقوم  حتی ما بانفسهم ...(سوره  رعد 11)

بی تردید تغییر ومعجزه ای برای قوم ناامن و وماندآب نیست. مگراینکه درخود حرکتی ایجاد کنند.

و تربیت و پرورش درواقع میزان کردن و کوک کردن و حرکت دادن است.

بی تردید تربیت، بال پرواز دادن و آموزش پرواز وحرکت است.

تربیت شعار دادن نیست. بلکه به شعور کشاندن شعارها وباورهاست.

معجزه در باورماست   که  فرمود ؛ با پندار و باورنیک و رفتار نیک دنیایتان را از زیان حتمی  برهانید :

 

 والعصر

 ان الانسان لفی خسر

الا الذین  آمنوا وعملوا الصالحات

 و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر.

تواصی وپیگیری دو رخسار و دو پهلو دارد . رخسار  حق جویی و رخسار شکیبایی .

واین رمزی است برای رهایی از آنچه که خداوند حکیم برای آینده ی انسان آن را برایش خسران نامیده است.

 

حمیدرضا ابراهیم زاده

سوم اسفند 1396

 

 

*تمامی حقوق مربوط به این اثردر انحصارمولف محفوظ می باشد

چشم بندی...
ما را در سایت چشم بندی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ddayeremina5 بازدید : 68 تاريخ : يکشنبه 7 خرداد 1402 ساعت: 2:45